زبانحال امام سجاد علیه السلام قبل از شهادت
باید که از زنـدان غـمهـا پَـر بگـیرم یکبار دیگر روضه را از سر بگیرم وقـتـی گـرفـتـارم خـواهرها چگونه راه فـراری از دل لـشگـر بگـیـرم؟ من که نخ عمامهام حبل المتین است سخت است از عمامه خاکستر بگیرم اصلا تمام سعی من در راه این است گهـواره را از حـرملـه دیگر بگیرم شلاق هی خورده به پهلویم چه بهتر در این میـانـه روضـۀ مـادر بگیرم شـرمنـده از بـابـا شدم بـیـمـار بودم آخـر نشد از قـاتـلش خنجـر بگـیرم با سهل گـفتم نیزه داران را نما دور تا مرهمی بر زخم این پیکر بگیرم بـیـن قــنــوتـم آرزوی مــرگ دارم شاید که مرگ خویش را آخر بگیرم |